پارت ۱۹

-:میتونم خیلی کارا کنم مثلا... میتونم بفا...کت بدم.. و کاری کنم تا صبح .. ناله کنی
زود دوید و خواست بره .. که یهو ایستاد و برگشت ....
:میتونم راه برم
خوشحال بود .. و همه. جای خونه رو می‌دوید..
-:انقدر ذوق کردی
:تو نمیدونی همیشه روی تخت بودم چقدر خسته کننده است .. بلاخره میتونم راه برممم ..
از روی کاناپه می‌پرید و .. همه ی اتاقا رو باز و بسته میکرد ..
-:بچه آروم
:چشممم
پرید و جلوم ایستاد ..
: خیلی گشنمههه بیا بریم غذا بخوریم
از دستم کشید و روی صندلی منو گذاشت .. خودم کنارم نشست و .. تند تند غذا میخورد ..
عجب .. انقدر دوست داشت راه بره ..
منم شروع به خوردن کردم ..‌ هنوز نصف غذامم نشده بود .. که .. از جاش پرید . و ...
بعد از شستن دستاش .. رفت روی کاناپه نشست ..
منم بعد از اینکه ضرفا رو جمع کردم ..
کنارش نشستم .. که دیدم .. داره به گوشی نگاه می‌کنه ..
ولی گفت که گوشیش و با خودش نیاورده ..
یعنی گوشی منه ولی رمزش و نمیدونه
: عجب چرا هیچ چیزی توی گوشیت نیست
معلومه نرفته توی گالری مخفی گوشی ..
: اجوشی
-:ها... کی .. من
اره تو .. اجوشی .
-:ها
:بیا بریم .. بیرون ..تو رو خداااا
-:باشه ..
:هورااا
رفت توی اتاق و به ۵ دقیقه نکشید برگشت ..
به زور جلوی خنده ام و گرفتم ..
چون لباسای منو پوشیده بود .. و استیناش بلند بود .. خیلی کوچولو به نظر می‌رسید و تا پایین روناش می‌رسید ..
: به چی میخندی اجوشی
اجوشی گفتنش روی مخم بود
-: باید بگی دد..ی ..یادت که نرفته من شوهرتم ..
:اره آره یادم هست ..
اومد و از دستم کشید و .. از خونه بیرونم آورد ... و منو به سمت ماشین هل داد ..
:خب بریم
-: من لباسام و عوض نکردم
: نمی‌خواد همه جوره جذابی .. خب بریم
سوار شد .. بهم گفت جذاب .. چرا من ذوق کردم.. خدااااا .. خیلی کیوتهه ..
به صداش به خودم اومدم
:بیا دیگه ‌.
-:اومدممم
سوار ماشین شدم و بعد از روشن کردنش.. همه جای شهر و گشتیم .. رفتیم .. خرید بستی خوردیم .. رفتیم شهربازی و.....
شب شده بود .. به سمت رستورانی که نزدیک بازار بود رفتیم .. و بعد از خوردن شام ..به سمت خونه رفتیم .. .. و بعد از عوض کردن لباسامون خوابمون برد
(۷:۰۰ صبح )
با آلارم گوشی بلند شدیم و بعد از جمع کردن وسایل .. به سمت خونه ی خودمون رفتیم ..
بلاخره بعد از دو ساعت رسیدیم ..
بعد از خدافظی کردن با ا.ت به سمت بیمارستانی .. که توش قرار بود درمان بشم رفتم .....

(۵ماه بعد)



پارت بعدی اخریههههه
دیدگاه ها (۱۳)

پارت ۲۰(آخر)

چند پارتی( درخواستی)بخش اول

پارت ۱۸

پارت ۱۷

#Our_life_again#ᏢᎪᎡͲ_⁴⁴-باید بریم خونه، اینجا سرده.....مریضی...

درخاستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط